ميخواهم در اين مجال با رجوع به خاطرات دور گذشته فعاليتهاي اجتماعي بازرگان را برشمرم، فعاليتهايي كه در قالب تاسيس انجمنها، هنرستانها، شركتهاي انتشاراتي و… تجلي مييابد. برخي از اين خاطرات شايد براي خيليها تازگي داشته باشد، مثلا آنچه درباره «هنرستان كارآموز» ميدانم …
هنوز گفتنيهاي بسياري درباره مهندس مهدي بازرگان مانده است، گرچه درباره او كم نگفتهاند. نسل جواني امروز قدم به عرصه اجتماع گذاشته كه ممكن است زندهياد بازرگان را نشناسد، يا اگر هم ميشناسد، اين شناخت محدود به شخصيت سياستمدار بازرگان باشد، حال آنكه كنش اجتماعي بازرگان و تلاش او براي تقويت جامعه مدني اهميتي فراوان دارد. ميخواهم در اين مجال از اين وجه شخصيت بازرگان صحبت كنم و با رجوع به خاطرات دور گذشته فعاليتهاي اجتماعي بازرگان را برشمرم، فعاليتهايي كه در قالب تاسيس انجمنها، هنرستانها، شركتهاي انتشاراتي و… تجلي مييابد. برخي از اين خاطرات شايد براي خيليها تازگي داشته باشد، مثلا آنچه درباره «هنرستان كارآموز» ميدانم.
داستان از اين قرار است: مرحوم بازرگان ميگفت كه فاصله گستردهاي ميان مهندسان و كارگران ايراني از نظر تحصيلي وجود دارد، از اين وضعيت ناراحت بود و در عين حال به راهحلهايي عملي براي كاهش اين فاصله فكر ميكرد. در نتيجه هنرستان كارآموز را تاسيس كرد كه يك وظيفه آن تربيت تكنسين بود؛ اما اين هنرستان حتما كاركردهاي ديگري هم داشت. سالهاي مبارزه بود و حكومت هم درصدد محدود كردن بيشتر و بيشتر مبارزان بود، حتي در زمينه اشتغال. بازرگان توانست در معيت هنرستان كارآموز برخي از اين مبارزان فرهيخته را جمع كند. رئيس اين هنرستان آقاي مهندس گنابادي (وزير مسكن دولت شهيد رجايي) بود و معاونش هم آقاي مرتضي كتيرايي (معاون وزارت آموزش و پرورش دولت شهيد رجايي.) آقاي سيدمحمد خامنهاي زبان عربي تدريس ميكرد، شهيدرجايي جبر و دكتر باهنر هم فقه. آقاي مهندس ميرحسين موسوي انشا ميگفت و من نيز معلم شيمي بودم. گمان نكنم كسان زيادي از اين هنرستان باخبر باشند. چند سال پيش وقتي پوسترهاي هنرستان كارآموز را ديدم، متوجه شدم كه اين هنرستان در جريان انقلاب چه تعداد كثيري شهيد داده است. به عبارتي اين هنرستان نه تكنسينهايي صرف كه تكنسينهايي مبارز و مسلمان تحويل جامعه ميداد.
گذشته از اين هنرستان ميتوانم از تاسيس انجمن اسلامي دانشجويان بگويم كه مهندس بازرگان، استاد دانشكده فني دانشگاه تهران در آن نقش پررنگي داشت و همينطور است درباره انجمن اسلامي مهندسين. او بود كه دانشجويان و مهندسان را تشويق به چنين كاري كرد و خب، بركاتشان را هم در همه اين سالها و دههها ديدهايم. يا درباره انجمنهاي اسلامي پزشكان و معلمان؛ اگر بازرگان نبود اين انجمنها تشكيل نميشد. يادم ميآيد اعضاي هيات موسس انجمن اسلامي مهندسان آقايان معينفر، مصطفي كتيرايي، يوسف طاهري، چمران و عالينسب بودند و اعضاي هيات موسس انجمن اسلامي پزشكان هم آقايان كاظم يزدي، عباس حائري، عباس شيباني، ابراهيم يزدي و دكتر مولوي. خيلي سال از آن زمان گذشته است.
مهندس بازرگان چند شركت انتشاراتي هم تاسيس كرد كه نميتوان آنها را ناديده گرفت. يكي از آنها «شركت انتشار» بود كه سال ۱۳۳۸ تاسيس شد و هنوز هم پابرجاست. اين شركت كتابهاي اسلامي چاپ ميكرد، مثل كتابهاي شهيدمطهري، شريعتي و يدالله سحابي. شركت ديگر هم «قلم»بود كه آن نيز هنوز حيات دارد.
ديگر آنكه در سال ۱۳۵۶ مهندس بازرگان «جمعيت دفاع از آزادي و حقوق بشر» را بنيان گذاشت. خبرنگاران خارجي كه به ايران ميآمدند، براي دريافت خبر به آن رجوع ميكردند و آن وسيله افشاگري جنايتهاي حكومت وقت بود. خيليها عضو اين جمعيت بودند، مثل آقاي ميناچي، معينفر و خودم.
خب، اين خلاصهاي بود از فعاليتهاي اجتماعي زندهياد بازرگان كه اگر به رشته تحرير دربيايد، چندين عنوان كتاب خواهد شد. در حال حاضر بنياد فرهنگي مهندس بازرگان در حال تدوين همه آثار مهندس بازرگان است، چه كتبي و چه شفاهي و تاكنون ۱۵ جلد آن را منتشر كرده است. اعضاي هياتمديره اين بنياد، سيد اکبر بديعزادگان، محمدحسين بنياسدي، محمد توسلي، محمدجواد مظفر، عليرضا رجايي، مرتضي كاظميان، و من، اميدواريم كه بتوانيم اين مجموعه را كامل كنيم.